الناالنا، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

خانم کوچولو

ماجرای سفر

1390/12/9 14:22
نویسنده : نازنین
660 بازدید
اشتراک گذاری

شنبه صبح زود ساعت 4حرکت کردیم به سمت شیراز.

النا

در مسیر ما به سمت شیراز از خیلی از شهرها و شهرستانها باید عبور کرد و النا به هر شهری که میرسیدیم می پرسید مامان اینجا شیرازه.تقریبا ساعت 10 صبح رسیدیم بوئین زهرا و نان تازه گرفتیم و صبحانه خوردیم جای همه عزیزان سبز و بعد رفتیم سمت ساوه و سلفچگان.هوا ابری بود ولی تا اصفهان بارش برف و بارون نداشتیم.تا اینکه کم کم باد و سوز برف شروع شد.ساعت 7:30دقیقه عصر اباده را رد کردیم و ابتدای گردنه کولی کش توی ترافیک موندیم حدود یک ساعت تو ترافیک بودیم باک ماشین هم دیگه نصف بود به همین خاطر راهی برای دور زدن پیدا کردیم و دوباره حدود 50کیلو متر برگشتیم عقب سمت آباده و بنزین زدیم و بعد از یک ساعت برگشتیم هنوز راه بسته بود و توی ترافیک بودیم هوا تاریک و باد خیلی تندی میوزید و ما سعی میکردیم در کنار ماشینهای بزرگ به ایستیم تا از وزش باد در امان باشیم.خدا رو شکر النا خواب بود و مشکلی نداشت.از صبح هم دختر خوبی بود و همه راه رو تو صندلیش نشست به جز 20الی 30 ذقیقه که اومد بغل من و خوابش برد.آخر شب هم النا رو از صندلیش بیرون آوردم تا راحتتر بخوابه پتوش هم که همراهمون بود باعث شد جای النا حسابی راحت و گرم باشه.خلاصه که با چه وضعیتی ما گردنه رو رد کردیم ماشینها لیز میخوردن ترافیک خیلی بود هر چند راه داری تا جایی که میشد جاده رو تمیز میکرد و ماسه میپاشید ولی خیلی از ماشینها تو برف گیر کردن.تقریبا 50کیلومتر رو تو 4 ساعت طی کردیم و جای اینکه 11شب برسیم شیراز تازه ساعت 4:45دقیقه ما دو تا گردنه توی راه رو رد کردیم و دیگه از خستگی و بیخوابی کلافه بودیم و در اولین پمپ بنزین تا ساعت 6صبح استراحت کردیم و بعد رفتیم به سمت شیراز.

                     به سوی شیراز

توی راه خیلی از ماشینها با کنار جاده بر خورد کرده بودند و حالا که هوا روشن شده بود میشد دیدشون.به هر حال به خیر گذشت و ما صحیح و سالم ساعت 9رسیدیم شیراز.

پیش به سوی شیراز

دروازه قرآن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

sara
9 اسفند 90 17:57
سلااااام خوبید؟ما تقریبا یه تازه واردیم که دوست داریم اینجا دوست پیدا کنیم با اجازتون لینکتون میکنم امیدوارم بتونیم دوستای خوبی واسه هم باشیم


مرسی عزیزم.ایشالله.من هم لینکتون میکنم.
مامان ریحانا
9 اسفند 90 19:00
سلام
رسیدن بخیر چشم و دلت روشن مامانه خوبه سلام برسونید خدمتشون
به به هوای شیرازم که برفیه
النا جون بالاخره خودتو رسوندی شیراز خوش بگذره بهتون
پیشاپیشم عیدتون مبارک


سلام.مرسی.
مامان سارینا
11 اسفند 90 9:25
سلام مامانی . خوش اومدین . خدا رو هزار بار شکر که سفر بخیر گذشته مامانی . هوای شیراز این روزا عالی شده . با النا جوون لذت ببرید النای عزیز رو ببوس


سلام عزیزم.مرسی از لطفتون.
مامان دینا
11 اسفند 90 23:42
سلام .خسته نباشد واقعا تو شرایط سختی سفر کردین.امیدوارم حسابی بهتون خوش بگذره . جای ما رو هم خالی کنید دوستم .


سلام.مرسی چشم حتما عزیزم.
مادر آیاتای
14 اسفند 90 22:10
به سلامتی. خداروشکر که صحیح و سالم رسیدید. با این شرایطی که تعریف میکنید واقعأ یه صدقه میدادید..


ممنون.اتفاقا من عادت دارم همیشه اول سفر صدقه میگذارم کنار.
مامان ماهان
18 اسفند 90 9:37
همیشه به سفر و گشت و گذار عزیزم
خوش بگذره


مرسی عزیزم.
مامان سارینا
25 اسفند 90 8:56
خاله جوون شما هم دیگه وقت نکردید سر بزنید . انشالله که سفر بهتون خوش بگذره. پیشاپیش سال نو رو بهتون تبریک میگم . انشالله سال خوبی رو شروع کنید . النای عزیز رو خیلی ببوسید


مرسی.شما هم سال خوبی پیش رو داشته باشید انشالله.