چهار شنبه سوری
چهارشنبه سوری تو کوچه مامان جون بچه ها ترقه می انداختن و کلی سرو صدا به پا بود ما هم بیرون نرفتیم تا ترقه های بچه ها تمام شد البته همسایه مامان جون هم که آتیش روشن کرده بود اتیش و خاموش کرد و رفت.ولی مامانی میرفت و میاومد از پنجره کوچه رو نگاه میکرد خانم همسایه اومد و واسه قلیونش آتیش برد و چند باری هم از روی آتیش پرید.به هر حال اوضاع که کمی آروم شد ما هم رفتیم توی کوچه و النا خانم فشفشه هاشو روشن کرد و کمی هم قدم زدیم و اومدیم خونه.به خاطر النا جای دوری نرفتیم چون دوست نداشتم مشکلی پیش بیاد بابائی هم که از صبح چندین بار تماس گرفت که بیرون نرید خطرناکه.خلاصه چهارشنبه سوری ما با چند تا فشفش (به قول النا)به پایان رسید.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی