النا و یا کریم
یک روز مامان جونی تصمیم گرفت گلدونهای تو بالکن رو درست کنه.وقتی گلدون روی کولر رو پایین آوردیم
دیدیم یکی از یا کریم ها تو گلدون لونه درست کرده و دو تا تخم گذاشته.
النا که ذوق زده شد و میگفت
بیاریمشون داخل پیش خودمون و ما هم با هزار زحمت و یک دنیا دلیل راضیش کردیم که بمونن همون جا تا
جوجه ها به دنیا بیان بعد یکیشون رو بیاریم برای النا.به هر حال النا هر روز به تخم ها سر زد و گاهی هم
نگاه میکرد ببینه مامانشون هست یا نه.البته بیشتر اوقات مامانشون همونجا بود و کمتر از روی تخم ها
بلند میشد.
خلاصه روزهای زیادی طول کشید تا جوجه ها سر از تخم در آوردن و النا خانم ذوق زده میخواست اونا رو
بر داره و به قول خودش بذاره تو کارتن داخل خونه و با اونها بازی کنه البته میگفت خودم میبرمشون
دستشویی مواظبشونم.بنابراین قرار شد تا بزرگ شدن جوجه ها صبر کنه و یک روز دید که جوجه ها پرواز
کردن و رفتن.ولی حالا دوباره دو تا تخم دو گلدون مامان جون هست که گاهی بهشون سر میزنیم.