النا و کارهای خطرناک
چهارشنبه ١١مرداد.حدود ساعت ٢:٠٠بعداز ظهر النا خانم بعد از یه دنیا شیطنت و بازیگوشی
دست به کار
جدیدی زد.طناب بازیشو آورد و یک سبد گذاشت زیر پاش تا بتونه طنابشو بندازه دور شیر گاز داخل نشیمن .
اونم در حالیکه دمپایی پاش بود و دمپاییش هم یه کم پاشنه داشت.(دمپایشو خاله جان زهره از بندر
عباس خریده و النا خیلی دوستشون داره و روی فرش میپوششون)بالا رفتن همان و افتادن هم همان.
متاسفانه سر النا با شیر گاز پایین که برای بخاریه برخورد کرد و شکست و یک سوراخ عمیق ایجاد شد و
خون اومد و شانسی که آوردیم این بود که با چشمش برخورد نکرد و تا حدی به خیر گذشت.به بابایی زنگ
زدیم تا بیاد النا رو ببریم دکتر و النا جای اینکه واسه سرش که شکسته گریه کنه واسه دکتر رفتن گریه میکرد
و میگفت من نمیخوام برم دکتر آمپولم میزنه.منم بغلش کردم و یه کم آب دادم بخوره چون هم دردش
گرفته بود و هم ترسیده بود.کلی هم ناز خانم کوچولو رو کشیدیم
تا بالاخره بابایی اومد و النا رو برد
دکتر.
اونجا گفته بودن باید دو تا
بخیه بزنیم ولی چون النا کوچیک بود و نمی ایستاد براش چسب بخیه زدن
و قرار شد تا یک هفته حمام نکنه.
از اونجا هم الن و بابایی رفتن خونه دوست بابایی.النا خانم هم حسابی با ستایش کوچولو بازی کرده
بود.جوجوی مامان همیشه سلامت باشی.خیلی دوست دارم.