النا و يلدا
النا خانم خيلي خوشحاله.دوست داره به من كمك كنه اونم چه كمكي وقتي ميخواست ظرف انار رو
بذاره روي ميز همه شونو ريخت روي زمين.هندونه هم كه به توصيه دكتر نگرفتيم البته انار هم قاچاقي
گذاشتيم.چون تنها هستيم عروسكهاي النا شدن مهموناي افتخاري ما باهامون عكس گرفتن.به هر حال
من و النا با هم كلي خوش گذرونديم موزيك گوش داديم رقصيديم آجيل خورديم و النا هم به رسم اينكه
اين هم مثل تولده شمع توي جا شمعي رو چند باري فوت كرد و گفت مامان موقع فوت كردن ازم عكس
بگير.شب يلدا النا ساعت 9:30 تمام شد چون از صبح كه بيدار شده بود ديگه نخوابيده بود و به خواب
رفت.البته بابايي هم از بيرون اومد و قبل از اينكه ليدا النا تمام بشه با ما چند تا عكس گرفت.اين هم
يلداي امسال ما به قول النا شب ليدا.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی