الناالنا، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

خانم کوچولو

بدون عنوان

1391/2/21 12:26
نویسنده : نازنین
313 بازدید
اشتراک گذاری

 

آرامگاه سعدی

در روزهایی که گذشت النا خانم با خاله جانش شیراز و گشت و تا میتونست از بودن خاله جان سواستفاده کرد و تا با مامانی به بن بست میرسید سراغ خاله جان میرفت.خاله جان هم چون دیر به دیر النا رو میبینه دوست داشت تا برای النا خرید کنه و هر چی اون میخواد براش بخره.النا خانم هم از فرصت استفاده کرد و به جز سی دی هایی که خاله جان زهرا خریده بود یک لیست بلند بالا هم به خاله جان زهره داد و صاحب هوارتا سی دی شد که باعث میشه گاهی اوقات با مامان جون به بن بست برسه اخه میخواد تمام وقت سی دی هاشو نگاه کنه و تلویزیون رو در اختیار داشته باشه و ما میمونیم در حسرت دیدن یک سریال یا فیلم.به  جز این کارها النا خانم حسابی شیراز رو هم گشت سری به سرای مشیر زد و عکس گرفت .

سرای مشیر

ستاره قلات رفت

ستاره قلات

 و همچنین از آرامگاه سعدی دیدن کرد و تا میشد سکه گرفت و در حوض میان محوطه آرامگاه انداخت البته این کار راه و رسم خودشو داره یعنی اول نیت میکنیم بعد پشت به حوض می ایستیم و سکه رو درون اب میندازیم.اما النا خانم که این چیزها رو نمیدونه فقط  سکه ها رو توی آب مینداخت و ذوق میکرد.بعد هم که کافی شاپ رفتیم و جای همه عزیزان سبز فالوده و بستنی شیرازی خوردیم

آرمگاه سعدی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مادر آیاتای
22 اردیبهشت 91 12:30
خوش به حال النا جون که یه دل سیر همه جای شیرازو گشته.چقدر هم با اون چشمهای شیطون عکساشو زیباتر کرده.


مرسی خاله جونی از این همه لطف.
مامان ریحان عسلی
28 اردیبهشت 91 11:05
سلام
خوش بگذره بهتون دلتنگ باباییش نمیشه النا جون؟


سلام مرسی. گاهی اوقات چرا.دیشب میگفت بریم خونمون.
مامان سبحان جون
19 مرداد 91 18:49
چه دخمل ملوسی ماشالا به ما هم سر بزنید به سبحان جون هم رای بدین توی مسابقه بیا تو وبم تا ببینی مسابقه ی چی هست ممنون عزیزم لینکت کردم


ممنون خانمی.لطف دارید.