الناالنا، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

خانم کوچولو

النا و راكت بازي(بدمينتون)

1390/11/8 1:35
نویسنده : نازنین
466 بازدید
اشتراک گذاری

               http://flower.rozblog.com/

از اين هفته قرار شد ماماني و دوستاش روزهاي پنجشنبه هم براي بازي برن سالن و النا هم كه پنجشنبه ها خونه است پس قرار شد اين هفته امتحاني بريم ببينيم النا چيكار ميكنه اگه دختر خوبي بود و تو سالن اذيت نكرد بعد برناممون رو ادامه بديم.خلاصه كه النا از چند روز قبل خودش و اماده كرد و هر چي ماماني گفت شما بايد بشيني نگاه كني گفت نه كه نه من بلدم بازي كنم.صبح پنجشنبه صبحانه خورديم و آماده شديم ماماني هم گفت النا تو سالن اذيت نكني ها مودب باش پيش دوستام. اونم گفت ماماني مياي مهد نياي تو كلاس پيش دوستام ها...الناست ديگه هميشه يه جوابي داره كه بده.رفتيم سالن و دوستام كه النا رو ديدن كلي ذوقشو كردن آخه آخرين باري كه ديده بودنش النا حدودا يك سال و نيمه بودMore smileys for free download.خوشبختانه النا دختر خوبي بود و نشست روي صندلي و اذيت نكرد البته دوستم مريم هم كه جاي مربي اومده بود بهش گفت دختر خوبي باش تا ماماني بازي كنه بعد آخر وقت شما هم بازي ميكني النا هم نشست و آخراي وقت راكتشو دادم تا بازي كنه و با يكي از بچه هاي سالن حسابي بازي كرد اونم بهش گفت خيلي خوب بازي ميكني النا هم كلي خوشحال شد و تا برسيم خونه چندين بار گفت مامان من خيلي خوب راكت بازي ميكنم و حسابي از خودش تعريف كرد.

More smileys for free downloadصبح جمعه بنا به قولي كه به النا داده بوديم اونو برديم شهر بازي.النا هم كه آماده دوست پيدا كردنه زود واسه خودش دوست پيدا كردMore smileys for free download و مشغول بازي شد و جالب اينجاست كه صداشون ميزنه دوست من /دوست عزيزم.به هر حال دختر ها همه جمع شده بودن و بازي ميكردن آخرش هم همشون دور هم جمع شده بودن و نشسته بودن به صحبت كردن نميدونم چي ميگفتن يادم رفت از النا بپرسم.طبق معمول بعد از بازي هم يه تخم مرغ شانسي سهم هميشگي النا رو خريديم و اومديم خونه حدود ساعت 3:20ظهر بود و بابايي حسابي گرسنه هر چند تا النا بازي ميكرد ما يه كمي از خودمون پذيرايي كرديم.به هر حال اين يكي دو روزه النا حسابي گشت و كارهايي رو كه خيلي دوست داشت رو انجام داد ولي امشب موقع خوابhttp://flower.rozblog.com/ ميگفت مامان پاهام درد ميكنن ماساژشون بده اينقدر كه از صبح بازي ميكنه و اصلا يه جا نميشينه.

            شهر بازي منظريه

    عسل مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان ریحانا
12 بهمن 90 10:34
به به مادری و دختری رفتن باشگاه
دلم آب کردی نازنین چقدر دلم میخواد که بیام اما بخاطر ریحانه نمیتونم


امتحاني يك بار بيا.حداقل بيا ببينيمتون.
مامان ریحانا
13 بهمن 90 1:29
خیلی دوست دارم از خدامه اما ریحانه تا دیر وقت بیداره صبح ها تا 11 می خوابه البته نه یکسره

دیگه وقتی نمیمونه واسه اومدنم


مثل من ساعت 9شب برقها رو خاموش كن تلويزيون هم ببند بگو وقت خوابه بعد كه ريحانه خوابيد خودت بلند شو به كارات برس.اين روش كه براي النا جواب داده.
مامان ماهان
26 بهمن 90 14:08
به به چه مادر و دختر ورزشکاری
آفرین به النا خانم گل


مرسي خاله.