النا و چادر
به مناسبت محرم مهد روز يكشنبه 13/9/90 برنامه اي براي بچه ها در نظر گرفته و اعلام كرده كه دخترها با چادر مشكي در برنامه شركت كنند.ما هم ديروز عصر يعني چهارشنبه رفتيم خريد. وارد اولين مغازه كه شديم يه دختر هم سن وسال النا هم داشت چادر امتحان ميكرد ما هم يكي را امتحان كرديم و خريديم يه چادر ملي.مباركه خانم گل مامان.حالا النا هر روز صبح كه ميخواد بره مهد ميگه مامان امروز جشنه فكر ميكنه اين هم مثل مراسم هاي ديگه است كه براشون ميگيرن.يك شعر هم داره تمرين ميكنه كه تا حالا فقط (ياور بيچارگان حسين جان )رو ازش ياد گرفته.حالا كه دارم اينها رو مينويسم النا خوابه البته قبل از اينكه بخوابه داشت با مامان جون و خاله جانهاش چت ميك...
نویسنده :
نازنین
21:33