النا و يلدا
النا خانم خيلي خوشحاله.دوست داره به من كمك كنه اونم چه كمكي وقتي ميخواست ظرف انار رو بذاره روي ميز همه شونو ريخت روي زمين.هندونه هم كه به توصيه دكتر نگرفتيم البته انار هم قاچاقي گذاشتيم.چون تنها هستيم عروسكهاي النا شدن مهموناي افتخاري ما باهامون عكس گرفتن.به هر حال من و النا با هم كلي خوش گذرونديم موزيك گوش داديم رقصيديم آجيل خورديم و النا هم به رسم اينكه اين هم مثل ...
نویسنده :
نازنین
14:04